بندرعباس سیتی

نگاه روزانه من به شهر بندرعباس و هرمزگان - بندرعباس سیتی

بندرعباس سیتی

نگاه روزانه من به شهر بندرعباس و هرمزگان - بندرعباس سیتی

یه خاطره بهداشتی !

( ببخشید لحن داستان یه جوری شد ، آخه باید درست تعریف کنم ! )
کلاس دوم دبیرستان ( دبیرستان فرهنگیان ) که بودیم یکی از بچه های کلاس خیلی ادعای دوست دختر و این صوبتا رو داشت. می‌گشت واسه بچه های کلاس دوست دختر پیدا میکرد و شماره می داد و شماره می گرفت و از این جور فعالیت ها ! خیلی هم قلدر بازی در می آورد...
خلاصه یه روز با یکی از بچه های قرار گذاشتیم حالشو بگیریم. رفتیم بهش گفتیم محمد فلان خونواده  رو میشناسی ؟ تازه اومدند توی این محل و دو تا دختر  دارند و .... عجب چیزایی ... همه آمارشونو دارند .... و خلاصه ! حسابی آب از دهنش راه افتاد و شماره طلب کرد . ما هم بعد از کلی سر کار گذاشتن و منت گذاشتن یه شماره بهش دادیم اینطوری : ۱۱۸۳۳۲۴۵  حالا یادم نیست چی بود فقط یادمه اولش ۱۱۸ بود. خاک بر سر اصلا نفهمید !
گذشت و فرداش اومد بهش گفتیم محمد ، چی شد ؟ چیکار کردی واسمون ؟
گفت لامصب !! این چه شماره ایه دادی ؟ اینا چند تا خواهرند مگه ؟ هر دفعه یکیشون گوشی ور میداره تازه خیلی هم وحشی هستند ! حرف بلد نیستند بزنند ...
دیگه طاقت نیاوردیم ! تو صورتش خندیدیم ! اون روز همش می خندیدیم !!! بعد هم نامردی نکردیم و به همه بچه های کلاس گفتیم ....شور و حالی حاصل شد از نتیجه این احوالات ...
خلاصه اینطوری شد که یکی رو سوسک کردیم البته با استفاده از خریت  خودش !
نظرات 1 + ارسال نظر
کرال سه‌شنبه 6 مرداد 1383 ساعت 06:30 ب.ظ http://shahzadeyeman

بابا سوسک ساز!!! D:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد