دوست عزیزم، سید جلال، در این پست وبلاگش پیشنهادی مبنی بر تشکیل انجمن وبلاگ نویسان هرمزگانی را داده است. تبریک می گویم به ذهن خلاقش و تقدیر از وقتی که تصمیم گرفته است برای این کار کنار بگذارد.
شخصا طوری بار آمده ام که از گذشته جز تجربه هایش، چیزی را به خاطر نمی آورم. به همین خاطر دلیلی نمی بینم در مورد فعالیت بچه های نسل اول وبلاگ نویس! در بندرعباس و دلیل تشکیل نشدن همچین انجمنی در چهار سال پیش حرفی بزنم.
مهم الان است، بله همین الان که تو دوست عزیز وبلاگ نویس در حال خواندن این نوشته هستی، در هر سن و سال و جنسیتی، و در شغل و موقعیتی. مهم الان است که تعداد وبلاگ نویسان خوب، آنقدر زیاد شده است که به قول سیاورشن عزیز بتوانند روی پای خودشان بایستند! زمانی بود که آرزو داشتیم تعداد زیادی در بندرعباس و شهرهای دیگر به وبلاگ نویسی روی آورند و شروع به نوشتن کنند تا بتوانند لاقل از این طریق هم که شده کمکی به ارتقای سطح دانش و فرهنگ جامعه بومی هرمزگان بکنند. حالا که چرخی در وبلاگ های هرمزگانی می زنم و لینک هرمزگانی ها در گوشه همه شان می بینم، و پست های یکی پس از دیگری که در قالب های تماما حرفه ای به روز می شوند، می بینم که مدتها است آرزویم برآورده شده است!
چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم؟ خانه اش ویران!
هدف: تشکیل یک نهاد دوستانه به نام انجمن وبلاگ نویسان هرمزگان، اتحاد.
اعضا: تمامی وبلاگ نویسان هرمزگانی.
مدت زمان تشکیل اولین جلسه غیر رسمی و همگانی: بستگی به شرایط و نظر تک تک وبلاگ نویسان دارد.
زمان و مکان: توافقی!
پس از این لحظه، رسما از تمامی وبلاگ نویسان هرمزگانی دعوت می شود که در صورت تمایل به تشکیل همچین انجمنی و تمایل به حضور در آن، همین جا در قسمت نظرات، پیشنهادات نهایی و توانایی های خود را بنویسند. گفتم پیشنهاد نهایی چون یکبار تقریبا همه دوستان در وبلاگ کلگر نظرات خود را نوشته اند. لطفا لینک این فراخوان را یا در وبلاگ خود بگذارید یا برای همه بفرستید. شاید هنوز وبلاگ نویسانی باشند که به تنهایی در حال نوشتن هستند و از وجود همچین گروهی اطلاع نداشته باشند!
جای ناصر عبدالهی خالی! شاید اگر بود الان وبلاگ می نوشت...
..............................................
یک دو سه ... آزمایش می کنیم....
شروع.
باید برای موافقت دستمان را ببریم بالا؟!
خب ... بیا ... من هم هستم!!!
سلام
با توجه به کامنتهای قبلی دوستان در پستهای بنده و سیاورشن عزیز راجع به برگزاری یک نشست در این مورد توافق حاصل شد. می ماند زمان و مکان که دوستان باید پیشنهاد بدهند تا بتوان این نشست را برگزار نمود.
فقط پیشنهادی که برای دوستان دارم این است که قبل از حضور در جلسه رئوس مطالب مورد نظر را یادداشت نموده تا هنگام ارائه مطلبشان از انسجام برخوردار باشد.
ضمنا مدیر جلسه هم باید از قبل مشخص شود و اولین صورتجلسه انجمن نیز در پایان جلسه باید به امضاءحاضرین برسد.
سلام.همه با هم برای راه اندازی این تشکل و انجمن باید تلاش کنیم.
سلام ... خوشحالم به این نتیجه رسیدین من هم هرمزگانیم اگر فرصتی یافتید سری به وبلاگ من هم بزنید ....
وبلاگ دوستداران اسحاق احمدی آپدیت شد
عدو شود سبب خیر ، گر خدا خواهد !
سلام ...ممنون ...فکر می کردم رغبت دوستان بیشتر باشه !!!
مطمئن باش می نوشت ... خیلی چیزها برای گفتن و نوشتن داشت ...
اوه ...
این روزها ... جایش خیلی خالی است ... خیلی !
رنگ وبلاگت ضایع چشم رو اذیت میکنه
درود
ما تازه کاریم ولی پایه ایم داداش ٬ نه ستونیم داداش
نمیدونم چرا من این وسط هیجان زده شده ام !!!!!!!
جالب بود!.... اینکه از آقای عبداللهی یاد کردید...
یه چیزیم یاد گرفتیم: از گذشته جز تجربه هایش، چیزی را به خاطر نیاور !
موافقم. گذشته فقط تجربه است. ناصر را دوست داشتم.
با سلام خدمت کامیرای عزیز و سایر دوستانی عزیزی که در جهت ایجاد انجمن بلاگ نویسان هرمزگانی تلاش می نمایند .
خیلی دلم می خواهد که در اولین نشت شما شرکت کنم و با دوستان مجازی در عالم واقعی اشنا بشوم ، اما فعلا بعلت دوری از هرمزگان برایم مقدور نیست که حضور فیزیکی در این جلسات داشته باشم ولی قلبم با شما است .
پیشنهاد :
۱- برنامه کوتاه مدت : اشنای بلاگرهای هرمزگانی با هم و بیان خواستهای مشترک.، ایجاد کمیته فنی برای کمک به دوستانی که می خواهند بنویسند ولی به علت مشکل تکنیکی هنوز بلاگی ندارند ، پاسخ به سوالات فنی بلاگرها در باره استفاده بهتر از بلاگ و امکانات مختلف ان ،
تقویم روز ( تعین روزهای مشخص برای برنامهای مختلف فرهنگی مثل سالگرد ابراهیم منصفی ، ناصر عبدلهی ، صالح سنگبر ، روز موسیقی هرمزگان ، اول مهر روز صید ،و...... ) و پرداختن به این مثائل در روزهای تعین شده .اولین روز نشت دوستان به عنوان روز بلاگ نویسی در هرمزگان تعین گردد.
۲- برنامه طولانی مدت: ایجاد کمیتهای فنی ، هنری ،فرهنگی ، تاریخی ، زنان ، اموزشی
ارتباط با انجمنها و نهادهای مختلف هنری و فرهنگی هرمزگانی که در داخل و خارج فعال هستند
ارتباط با انجمنهای که برای دفاع از فعالیت بلاگرها در ایران تشکیل شده اند .
دستتان از دور می فشارم و برای همگی شما ارزوی موفقیت می کنم در کنار شما و هم صدا با شما هستم .
به امید هرمزگانی ازاد و اباد
چوک سورو
نکات بسیار به جا و مفیدی را فرمودید که شاید ما در طی چند جلسه به آن می رسیدیم!
در اولین نشست حتما این نکات را از طرف شما یاد آور خواهم شد. دستتان را از دور می فشارم.
دراینکه جای ناصر بیش از هرزمانی خالیه ، شکی نیست
ما ناصر را به یادها می سپاریم نه به بادها !
-----
من هم برای شرکت تو جلسه موافقت و خوشحالی خودم رو اعلام میکنم.امیدوارم هرچه زودتر به نتیجه برسیم
-----
راستی من آپدیت کردم بعد از 22 ماه !
سلام
دنبال می کنم. روزهای خوبی را می بینم ...
سلامی گرم خدمت بلاگ نویسان هرمزگانی ، دوستان مطالب مربوط به ایجاد تشکل صنفی که از طرف سید جلال مطرح شده بود و در بلاگ سیاورشن یه ان پرداخته شده یود ، دنبال نموده ام ،پیشنهادی بجا و مورد تائید می باشد .
بعنوان یک زن هرمزگانی و عضو کوچک بلاک نویسهای این استان مشتاق هستم در جلسات شما شرکت کنم ولی فعلا به دلایل کاری این کار میسر نیست .
دوستان برای انجمن یک لوگو هم در نظر گرفته شود که تمام بلاگنویسهای عضو این انجمن در بلای بلاگ خود قرار دهند و نشانی باشد از اتحاد و همبستگی ما .
یک روز هم بعنوان همبستگی با زنان هرمزگان ، یا بخشی هم در باره زنان استان در برنامه مدنظر باشد.
برای همگی شما ارزوی موفقیت می کنم
دوستان گرامی کامیرا ، سیاورشن و سید حلا ل خسته نباشی و تشکر از زحمات شما .
سلام سلام
خسته نباشید
تشکر از زحمات شما
منو بی خبر نزارین
موفق باشید
در پناه حق .
:( ...
سلام...خوب منم مثل الهه...آخه ما ! نمیگم اهل بندر نیستیم میگم ساکن بندر نیستیم...اما قبلا هم گفتم خوشحالم که به واسطه ناصر با شما دوستان خوب جنوب آشنا شدم...نمی دونم الهه چی شد که هیجان زده شد...شاید بخاطر اینکه شما کم از ناصر گفته اید و میگویید...اما من با خوندن جمله شما هیجان زده نشدم...نمی دونم حس غریبی داشت نوشته ئ شما...نمیدونم طعنه بود...کنایه بود...عشق بود؟؟؟دلتنگی بود ؟؟؟نمی دونم و بعد از اون هم کامنت سیاورشن...
غمگینم کرد این دو سه جمله...
به هر حال امیدوارم موفق باشید در هر راهی که گام برمیدارید و در آن صدای اتحاد به گوش میرسد...
عکسهایتان (فتوبلاگ) را بینهایت دوست دارم...و با اجازه شما در آرشیو عکسهایم بعضی از آنها را نگه میدارم...
بسیار زیبا هستند...
(کامنت قبلی رو که میذاشتم خیلی عجله داشتم حالا میخوام مفصل صحبت کنم البته اگه حرفام درست بودند اونا رو تایید کنید در غیر این صورت خوشحال میشم نبینمشون!!! مرسی)
* ناگهان تغییر کنی
* احساست این وسط باید له شود چون منطقت یک سر و گردن بالاتر است
* تو دیگر از آن خود نیستی
اگه منظورتون از جمله ی آخر اینه که زین پس متعلق هستید به هدف و تصمیمی که گرفته اید... من هم میخوام اعتراف کنم چیزی رو که باعث شد بعد از اولین بازدید از این وبلاگ باز هم به اینجا مدام سر بزنم.
برای بار اول که به اینجا اومدم اون پستو خوندم که از احساسات جدیدتان نوشته بودید و یک جمله گفته بودید که هنوز هم خیلی واضح میتونم در ذهنم ببینمش! (می گویند تغییر در چند ثانیه است) من به این جمله ایمان دارم و مدتهاست که خودم به دنبال تغییرم اما هنوز... برای همین دلم خواست با افکار آدمی که تغییر رو تجربه کرده بیشتر آشنا بشم ، آرشیو را کامل خواندم و تصمیم گرفتم تا میتوانم با نوشته های جدیدتان همراه باشم ، در واقع من منتظر این پست شما بودم... نمیدونم این احساساتی که در این پست ازش صحبت کردید آیا در ادامه ی همون تغییر هستند یا که نه چیز دیگری ست !
کاش بیشتر در مورد اون « ناگهان » می گفتید من احساس میکنم شما اطلاعات خوبی در زمینه ی روانشناسی و فراروانشناسی داشته باشید ، اطلاعاتی که اونا رو در زندگیتون بکار بستید و علمتونو به عمل رسوندین و این کار هر کسی نیس!
نمیدونم! من الان تمرکز ندارم نمیتونم منظورمو درست برسونم باز هم هیجان زده شده ام چون فکر نمیکردم به این زودی ها چنین پستی بزنید. لطفا این کامنت منو تایید نکنید.
راستی جمله ی دوم ظاهرا خیلی بی رحمانه س ولی درستش همینه! فکر میکنم ناکامی من در « تغییر» این بوده که توان له کردن احساسم را ندارم یا اون خیلی قویه یا من خیلی ضعیفم!
در هر صورت ممنون از این آپ .
سلام
خدمت نوسنده خوب وبلاگ و هر کسی که بهر نحوی واسه بندر داره زحمت میکشه خیلی خوشحالم که از این اطلاعیه
اطلاع یافتم تا حالا وبلاگام همش عاشقونه بود ولی فردا واسه
وبلاگ جدید برای هرمزگانیهای که واقعا دوستشون دارم تهیه میکنم من با نظر شما و دوستانتان با این کار موافقم پس دیدار
ما ۱۳ اردیبهشت فرهنگسرای طوبی
ودر آخر شعری رو که در وصف پرچمدار موسیقی پاپ ایران
یعنی ناصر عبدللهی یا بهتر بگم ناصر همیشه ماندگار خونده شده رو براتون مینویسم
بوی تنت مونده هنوز
غبار غربت جنوب
تو این خزون غم زده
کاشکی نمی کردی غروب
با آرزوی موفقیت در تمامی مراحل زندگیت
سلام
برای تبریک که دیگه دیر شد ولی آرزو میکنم موفقیتتون هر ساله باشه و هر سال بهتر از پارسال!!!
کدوم عکستون لوح تقدیر گرفت؟ ( نه تو بلاگ جشنواره باز شد و نه تو وب لور )
شب سکوت دریا.
توی آرشیو فتوبلاگ خودم هست.
با سلام . من کاملا موافق هستم و هم برای سیاورشن و هم سید جلال پیام گذاشتم که جلسه انجمن هر وقت میخواد تشکیل بشه بهم خبر بدن ولی هنوز که خبری از تشکیل جلسه نیست . اگر شما با خبر شدین بهم خبر بدین تا من در جلسه شرکت کنم . ممنون از شما و با آرزوی موفقیت شما و تمامی هرمزگانیها . خدانگهدار
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم که کوزه گر ازخاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی آنقدر مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی بسازد
سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ وبازیگوش
واو نیز پی درپی دَم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد
بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
من آپ کردم به کلبهَ ما هم سری بزن
یا حق...
سلام
من هم دو سالی وبلاگ مینویسم. ولی شاید در مورد استان و شهر خودم کوتاهی کردم. حالا واقعا پشیمونم. میخوام با شما بروبچ هرمزگانی باشم. تبادل لینک کنیم. مطلب بنویسیم. و بلاخره یه سروسامونی به این وبلاگ نویسی در هرمزگان بدیم. هر کاری هم داشته باشید من پایه ام. برای اینکه حسن نیتم رو ثابت کنم. یه سری وبلاگ هرمزگانی رو لینک کردم. آقا بلاخره ما رو تو جمع خودتون راه بدید.
با تشکر
حسین زارعی