امشب فیلم شهر خدا رو دیدم و از اونجایی که نسبت به آثار هنری رئال ارادت خاصی دارم تصمیم گرفتم مطلبی در این مورد بنویسم.
داستان فیلم از روی واقعیت به تصویر کشیده شده و مربوط به چند دهه پیش میشه. در اطراف شهر ریودوژانیرو برزیل، شهر کوچکی هست که این فیلم اونجا اتفاق افتاده. حکایت مردمی فقیر و فلاکت زده که نوجوان ها و بچه ها به علت بیکاری یا هر دلیل دیگه ای به خلاف روی میارند. همه یه اسلحه توی دستشون دارند و روی هر کسی که دلشون خواست اسلحه می کشند و جیب هاش رو خالی می کنند! این بچه ها بزرگ می شند و شهر تبدیل میشه به میدان جنگ بین چند تا گروه خلافکار. دزدی، قتل، سرقت مسلحانه، تجاوز و ... توی روز روشن اتفاق میافته و ناامنی بیداد می کنه. پلیس رشوه بگیر هم فقط نقش مترسکی رو بازی می کنه و ...
........................
ایارو، مال کم محله ای؟ ( ترجمه : هی! بچه کدوم محله ای؟!! )
از اینکه دارم در مورد این موضوع مطلب می نویسم اصلا احساس خوشایندی ندارم! به این فکر میکنم که قصه این فیلم شباهت عجیبی به قصه ما توی این دیار داره! قصه بیکاری و نا امنی توی اجتماع ما یه قصه قدیمیه و اصلا ریشه باستانی داره!
مشابه فیلم رو میشه توی خیابونای بندر دید. جلوتو می گیرند و اصل و نسبت رو می پرسند، اگه بندری باشی که در بهترین حالت چند تا سیلی و ... نصیبت میشه وگرنه اگه طرف مست باشه که جیب هات خالی میشه و ممکنه که حتی کفش هات رو هم ازت بگیرند ( این اتفاق برای خیلی ها افتاده ) و مجبور بشی پابرهنه برگردی خونه! و در بدترین حالت هم چاقو بخوری و ... اما اگه بندری نباشی، به عبارتی سرحدی باشی، قضیه یه مقادیری فرق میکنه! چون بعضی ها اینجا ذاتا با موجوداتی به اسم سرحدی مشکل دارند!
من چاقو دارم، پس هستم!
بندرعباس از چند منطقه جنگی تشکیل شده است!!! این نوار جنگی از شرق تا غرب کشیده شده، و هر کدام از این محلات به تناسب اصل و نسب ساکنین و موقعیت جغرافیایی، امکانات و ابزار خاصی رو ارائه می ده!! موقع دعوا که معمولا سر یه مسئله کوچیک اتفاق میافته، طرفین با وانت لشکر کشی می کنند و ... این فقط یه شوخی بود. کسی چه می دونه؟ شاید هم جدی باشه ...
این چیزا اینجا عادیه! منظورم از عادی یعنی واقعا عادیه! وقتی داشتم برای یه کرمانی اینارو توضیح می دادم گفت پس محله سید اسماعیل ما رو ندیدی! و من سعی کردم یادم بمونه که هر وقت رفتم کرمان از این محله رد نشم!
چیه؟ چرا عصبانی میشی همشهری؟ چرا تا همچین موضوعی رو پیش می کشم دلخور میشی؟ نمی خوام موضوع رو باز کنم چون هر کسی خودش فهمید که چی گفتم. بندرعباس که همش دریای آبی و خلیج نیلگون و بوی شرجی و نخل و غروب طلایی و این کوفت و زهر مار ها نیست! زیادی هم خوب نیست رمانیک باشیم! چرا یکی نمیاد از فقدان امنیت و فقدان کار و فقدان پلیس خوب و فقدان آگاهی و سواد حرف بزنه؟ این همه فقدان ....
با بعضی مسائل نمیشه تا ابد کنار اومد. چرا دروغ؟ ما اجتماع گندی داریم، و گند تر اینکه اسمش اسلامیه و برای برون مرزی ها به اسم اسلام تموم میشه.
چرا از واقعیت فرار می کنیم؟ چرا یه چادر سیاه کشیدیم رو همه چیز و تظاهر می کنیم؟ بعله من هم نیمه پر لیوان رو می تونم ببینم! اما بهش افتخار نمیکنم، چون هنوز نیمه دیگه اش رو می بینم که به طرز زشتی خالیه. من نمی خوام و نمی تونم از این مقوله فرار کنم و حداقل کاری که می تونم بکنم اینه که چند سطری توی وبلاگم بهش اشاره کنم. حوصله هم ندارم بیشتر از این از چیزی که خوشم نمیاد بنویسم ...
..........................................
صحنه آخر فیلم چند تا بچه ده دوازده ساله رو نشون می ده که دست هر کدوم یه اسلحه است و دارند می رند که یکی از هم سن و سالهای خودشون رو بکشند! به نظرم این صحنه بزرگترین دهن کجی فیلم بود.
سلام ...همه جای ایران مثل هم است ...با تو مخالفم ...بندر با تمام اینها از خیلی جاها امن تر است ...
با تو موافقم. بندر از خیلی جاها امن تر است. اما من هرجای ایران هم باشم همان نیمه خالی لیوان را هم خواهم دید.
salam,daghighan tahlile va mqayesye dorost va elmi,in goone na amni dar jamme va sar khordegi bane javanan nashi az adame tavajohe va agahie doolat hakem mibashad,an javanan dar beachhaye RIO va bandhaye mozahem dar shahr haye ma zaeideh faghr eghtesadi dar Brazil va ertejaei boodan va vapasgeraee boodane mollaha dar Iran zamin mibashad Zenda bad bander
اگه هیچ کار دیگه ای نداشته باشن . میان کیف من طفلکی رو می دزدن . یا موبایلمو . من نمی دونم چرا زورشون به من رسیده . البته این فقط یک بعد موضوعه . وفکر می کنم چون تمرکزت روی فیلم بود از این موضوع نوشتی . خیلی از اون ها به دلایل دیگه به غیر از دلایل معیشتی این کار رو می کنه . ممکنه بندرعباس از نظر آمار اعتیاد به گرد پای کرمان یا زاهدان یا جاهای دیگه نرسه . ولی به هر حال این معضل وجود داره . این وحشتناک ترین قطره های آبیه که از لیوانمون ریخته .
نه عزیز دلخور نبودم .
ولی وقتی یه غیر بندری ای مطالب اخونت ممکنن نسبت به همه بندریو یه دید دگه پیدا بکنت.
یا فکر بکنت که تو بندر همه ی جوونو کاری به جز چاقوکشی و عرق خوری شونین !
او آدم به قول شما سرحدی که نافهمه همه ی بندریو هم ایتکا نن .
فرمایش شما هم درستن که بعضی محله اون بندر وضعشو خیلی خرابن ولی محله ی خوبم تو بندر کم نین .
مشکل اصلی او جوون بد بخت مادر مرده ی به قول شما چاقوکش هم که ذاتی و مادرزادی نین !
مشکل اصلی فقرن .
خودتو هم حتما بهته ادونی همه محله اونی که ناامنی توش داد ازنت همی محله اون فقیر نشین بندرن .
ابخشی اگه سرتو درد اموا .
مه مخلص همه ی بندریو هم هستم .
یه همشهری
سلام ما تو شهری به اسم بندر زندگی می کنیم که هر جای ایران بری بگی از بندر میام می گن اونجا کتک خوردیم...۲ تا بندر داریم که ملت ازش میترسن عباس و انزلی ....باید کاری کرد که این فرهنگ دعوا کم بشه
چه قدر آدم دماغش می سوزه کلی حرف بزنی و یه کامنتدونی روزهدار گشنه همهاشو بخوره. هی هی!
ممنونم که به معضلات اجتماعی توجه ویژه ای داری اینروزها موتور دزدی و کیف قاپی در بندر رواج یافته و همه از اون مینالند از جمله صبرا خانم نامی .چه خوبه ادم موتور گازی سوار شه و موبایل نوکیا ۳۳۱۰داشته باشه و ایضن یه چاقوی ضامن دار فرد اعلا انوقت کسی جئات نمکنه ......بهر حال خوشحالم که سالمی...
هی چه بگم ... باعث تاسفن همی !
خوشحالم که رد پات رو از پایین مصاحبه با ناخدا دنبال کردم و نوشته ات رو خواندم/ از اینکه توانستم از نگاه تو بندر را ببینم خیلی خوشحال شدم / فیلم رو هم دیدم و مقایسه خوبی بود / بروم بقیه نوشته هات رو بخوانم ...
سلام
همیشه مشکلات رو قشنگ می نویسی.............
حالا خیلی مشتاقم که این فیلم رو ببینم...........
به وبلاگ من هم سر بزن دنبال بازدید کنده هستم اگه می شه منو هم لینک کنید منم تو این استان به دنیا اومده و تو این استان دارم زندگی می کنم و تو این استان دارم می میرم!
متظرتم کامیرا
بندر عباس دیگه تغییر کرده این چیزا تو همه شهر ها هستش .بندر نسبت به خیلی شهرای دیگه امنیت بیشتری داره
سلام کمیرا جان خوبی من فکر می کنم قضیه رو زیاد گسترش ندادی و فقط شهره خودمونو توپوندی خیلی از شهرای دیگه هست که اینطورند شایدم تحت تاثیر فیام بودی مثلا دیدی یارو سیاهه یاد محله ۲۰۰۰ افتادی ولی نه اینجوری نیست توو کرمانشاه خیلی خفناته یا مثلا توی کوه پیاله شیراز می گشن جرات راه رفتن نداری :ی البته اینا شنیداریه در هر صورت چاکریم خدا نگهدار ما هم آپ کردیم Http://www.faseleha.com
شرمندگیش برتی کسانی می شنوند میبینند و دم نمی زنند
سلام خوبی؟خوش نماز و روزه.
چقدر فیلم می بینی!
راستی من نمیدونستم تولدت مهرماه است بهت تبریک میگم انشاءالله همیشه خوب وخوش و موفق باشی و سالهای خوبی را در پیش داشته باشی.
ماه رمضان ما را هم فراموش نکن.
شده جریان دعوای برره ایها! یه نفر استارت می زنه بقیه دیگه براشون مهم نیست دعوا سر چیه؟! مهم اینه که یه دعوایی باشه!
سلام کامیرا
فکر نمی کردم به این زودی بیای تو وبلاگم ....خیلی حوشحال شدم..
فعلا بلاگفا سیستم لینکدونیش خرابه به محض درست شدن بهتون لینک می دم
باز هم مطلب جدید نوشتم
من به روزم . زیبا بود
سلام .مطلب جالبی بود .در حقیقت ما بارها وبارها این مسائل را در گوشه گوشه ی ذهنمان بایگانی کردیم .مرزبندی بین شهرها هم وجود ندارد.در کلان شهرهای ایران هم همین مشکل به وضوح مشهود است .شهر بزرگی مثل تهران و... فقط ژست قشنگ تری دارنداما نا امنی ونامردی همان است که در ایران است وچه بسا مهربانی وصداقتی که در شهرستانهای کوچک وجود دارد صد البته در شهرهای بزرگ به مراتب کم رنگ تر است . من فکر می کنم مطلب کامیرا به هیچ وجه مغایر با این مسائل نیست و اصلن محوریت موضوع شهر ها نیستند بلکه حالت ها و وضعیت هاست .فقط کامیرا جسارت نوشتن آنها را داشته وهیچ فرقی نمی کند که شکم یک بندرعباسی پاره شده یا شکم یک اصفهانی ، مسئله ی مهم این است که شکم یک انسان پاره شده .
سلام
ای بابا قرار بو لینک ما بنوسی تو وبلاگت .
په چه بو.
بای
بندر و چاقو کشی؟!!!بابا شایعه است !!جوونای ما همه خوبن فقط بعضیهاشون ممکنه یهکم با بچه اره بازی کنن و کمی هم دوستان ناشناختشون را با اون نوازش بدن ؟................................
راستی لینک شما اضافه گشت یا هووووووووو
آقا انگار جوش آوردی! حالا چرا آمپر چسبوندی؟ نکنه تازگی از وسط محله دوهزار رد شدی؟ ... از شوخی گذشته: دوست عزیز این معضلی که گفتی فقط گوشه ی کوچکی از قصه است... درد واقعی یه جای دیگه است. موفق باشی
سلام /میلاد کریم اهل بیت مبارک/ایام لیالی قدر وشبهای احیاء نزدیکه حقیر را فراموش نکنید/در ضمن به روزم خوشحال میشم قدم رنجه فرموده تشریف بیاورید/التماس دعا
سلام ممنون که سر زدی! من این فیلم رو دیده ام. به نظرم منهای خشونتش فیلم زیبا و ظریفی اومد. خیلی جالب به ناامنی های جنوب ربطش داده بودی. راستی وبلاگت جالبه.ممنون.
سلام دوست من
اینبار هم زیبا و جالب بود اینگونه تفکر میتونه خیلی به جامعه کمک کنه من خوشحالم که شما اینگونه می اندیشی امیدوارم در تمام مراحل از زندگی و در تمام
عرصه ها بخوصوص در همین زمینه که دارین فعالیت میکنید موفق و پیروز باشین
عدالت علی آپه و منتظر حضور شما.یا علی
هیچوقت نشد یعنی وقتشونداشتم که نوشتههاتو بخونم..!
اما میگم که هنوزم من جرائت ندارم بعد اذان مغرب بیرون باشم ( آ...ه چه مثبت !!!)
همشهریات اصولا با سرحدی خوب تا نمیکنن. انگار فراموش میکنن که اگه سرمایه های ما و دید اقتصادی ما ... ( اه اه اه : محکوم به اشدمجازات . نژادژرست کثیف !!! ) ...
آقا اصلا بما نیومده نظر بدیم . این ژرانتزنژاد دست از سر ما بر نمیداره امروز ... شاد باشی و دریایی ... راستی جزوه جدید داری واسم بیار !!!
سلام
من سینا سایه بانی یا همون سایبانی هستم
هر دوتاش درسته انشالله در فرصتی بهتر برات توضیح می دم و خیلی جالبه بدونی اینا همش اشتباه ثبت احوال بوده و همه ی ما سایبانی ها یکی هستیم خیلییییییییییی ممنون به من سر زدی خوشحالم کردی
کامیرا گرامی سلام.مطلبت بسیار منسجم بود، از اطلاع رسانیت ممنونم. میدونستم و میدونم که وضع کشور چیه اما خوب از شهرت حالا نزدیکتر خبر دارم- همینطور که متوجه شدی، اهل بندر نیستم. اما یک بار خیلی سال پیش اومدم اونجا مسافرت.مردم کل دنیا رو دوست دارم( بعضی رو کمتر). ایرانیان رو هم از سراسر کشور دوست دارم (بعضی رو بیشتر) . موفق باشی. به امید ایرانی با فرهنگ بالاتر
سلام
بروزم .
بای
سلام عزیزم مرسی که سر زدی من هر وقت احساس کنم حرفی برای گفتن و نوشتن دارم اب میکنم و زیاد پایبند تملق و چاپلوسی نیستم من وب را برای فرارز از تنهایی انتخاب کردم و مهم نیست چند نفر مطلبم را بخوانند و نظر دهند چون اینروزها برخی دوستانم انقدر مطلب نمیگذارند تا فقط تعداد بازدید کنندگانشان زیاد شو د . البته مطلب که درباره مازندران نوشته ام مربوط به سال ۷۶ است که من خدمت بودم اما ......راستی ظاهرن دوست دیگری نیز با نام حامی مطلب مینویسد که من نیستم یه وقت اشتباه نشود/موفق باشی عزیزم
سلام عزیز
مطلب خوبی بود. باور کن خیلی جاهای دیگه ی دنیا اینطوری هستن و لی بعضی از محله های بندر چیز دیگن...پس : من چاقو دارم من هستم.دو نقطه دی...
به روز ما سر بزن
سلام قربان
خوب این چیزها همه جا هست ار ناف نیویورک گرفته ته قلب کابل حالا اینجا یکم بیشتر !:d
بابا شمال خیلی امن تره به جون خودم.
من لوگو شما را در وبلاگم قرار دادم.
خوشحال می شوم که لطف می فرمائید و برای حقیر وقت می گذارید ُ دوست من خیلی سخت است ُ که بچه های ترک زبان در مدرسه قبل از زبان مادرشان مجبور باشند فارسی حرف بزنند ُ فکرش را به کن در سوک عزیزانت و یا موقعی که عاشق می شوی باید یه زبان مادری ات اندیشه کنی و به زبان فارسی احساست را بیان کنی ُ این یعنی تلاش مضاعف ُ آخرش هم تو را به خاطر تلفظ غین با قین مسخره کنند ُ دور از جان شما ُ این یعنی ظلم مضاعف ... خدا به همراهت
دوست خوب - خوشحال شدم که برای نوشته من وقت گذاشتید ُ باور بفرمائید خیلی سخت است به زبان مادری فکر کنی و به زبان فارسی بنویسی- و سخت اینکه به خاطر تلفظ دو حرف غین با قین مسخره اهالی شوئنیزم هم به شوی .برای شما آرزوی توفیق دارم - یادشان گرامی باد- هر نوشته که شما عزیزان را به گذشته های ادبی این ملک می برد ُ شوقی است برای حقیر - موفق باشید
سلام عزیزم
مشتاق معشوقم اما نای دویدن ندارم
ادمهای کم پیدا مثل ستاره سهیلن و تو اینگونه شده ای !!موفق باشی
سلام دوست عزیز من سینا هستم
ای دی منو اد کنید برای اینکه راحتتر بتونم وقتی وب رو آپلود می کنم در جریان قرارتون بدم و همین طور شما
www.sina-s.blogsky.com
ID:::::: sina_s31
سلام ... فیلم شهر خدا من هم دیدم واقعا زندگی روز مره برزیل رو نشان میدهد...موفق باشی
کامیرای عزیز. من هم این فیلم را دیدم و باید بگم فوق العادست چون از لحاظ فیلم سازی بسیار قویه و پیام های جالبی می تونی ازش بگیری.
سلام کامیرا جان............
شما با این همه بازدید کننده و نظر دهند اگه لینک منو بزارین و در حق من لطف کنین بازدید کننده های بیشتری به وبلاگ من میان............. این که تند تند آپ می کنم هم اینه که تدریس و با بچه ها بودن خیلی خاطره داره اگه نوشتم موندگار میشه ولی اگه ننویسم حتی خودم هم یادم میره مثل خاطرات این نه سال گذشته ی آموزگاریم...........
هم فیلم قشنگی بود....هم نقد جالب... یه ذره گفتن واقعیت ( هر چند تلخ) جرات میخواست که تو داشتی.... راتی اگع یه موقع جلوی من سر حدی رو تو خیابون گرفتن بگم بچه کدوم محلم؟؟؟؟
سلام جا لب بود مخصوصا مونتاژ موا ری که زده بودی و فراموش نکن آسمون همه جا یه رنگه
کامیرای عزیز سلام کمی تا قسمتی با عریضه ات موافقم البته خوشحالم که اینگونه با جسارت وبی محابا می نویسید
سلام چرا آپ نمی کنی!!؟؟
سلام دوست عزیز از اینکه بهاین معضلات اجتماعی توجه داری جای تشکرو داره من هم با نوشتهای شما موافق هستم تا این اندازه که امنیت هرکس میتون توست خودش هم تامین بشه به این شرط که خود شخص نیز سر به زیز باشههرجند که گاهی این سربزیری نیز شاید به ضررمان تمام بشه شاد باشید من به روز هستم
با این که میگی بندر امن نیست موافقم
ولی جاهای دیگه رو هم آمار دارم که امن نیست
پس این موضوع فقط برای بندر صدق نمی کنه بلکه در همه جا ناامنی هست
سلامممممممممممم
شانس آوردی که دختر نیستی که از این همه بی عدالتی دلت خونه.اگه جای ما دخترا بودی با این همه محدودیت های کوچیکو بزرگ چی کار می کردی؟؟؟