بندرعباس سیتی

نگاه روزانه من به شهر بندرعباس و هرمزگان - بندرعباس سیتی

بندرعباس سیتی

نگاه روزانه من به شهر بندرعباس و هرمزگان - بندرعباس سیتی

I'm Nobody

دیکشنری رو از جلوم برداشت و شروع کرد به گشتن، وقتی چیزی رو که می خواست پیدا کرد، خودکار رو برداشت و شروع کرد به خط کشیدن. گفتم ببخشید آقا، چیکار دارید می کنید؟ صورتشو برگردوند طرفم، از بالای عینکش نگاه کرد و گفت: دارم علامت می زنم. با نگاهش سعی داشت منو بخوره! گفتم ببخشید، این دیکشنری مال منه! یهو خندید گفت: آهان ببخشید! معذرت! من فکر کردم مال کتابخونه است! دیکشنری رو هل داد طرفم: خدمت شما.

چند ثانیه گذشت، با لبخند گفتم خوب یعنی اگه مال کتابخونه بود شما روش خط می کشیدید؟ گفت: اون فرق می کنه! گفتم چه فرقی؟ گفت اون مال همه است، اون همگانیه! و یه سری استدلال عجیب آورد که کارش رو عادی جلوه بده، مثلا اینکه ما چندصد هزار تومن پول شهریه دادیم و این همه کتابها و خیلی چیزای دیگه مال خودمونه و ... دوستش که بغل دستش بود، همونطور که مشغول نوشتن بود یکی یکی افتخاراتی رو که انجام داده بود می گفت که یا بار فلان کتاب رو از کتابخونه کش رفتیم و کسی نفهمیده، فلان جا این کار رو کردیم و همش رو هم به حساب زرنگ بازی خودشون می ذاشتند!

فلاش بک...

چند سال پیش، وقتی کلاس اول دبیرستان بودیم، چند تا بازرس ژاپنی برای بازدید به مدرسه ما اومده بودند. می گفتند: توی مدرسه های ما به هر دانش آموزی در اول سال یک سری کامل کتاب به طور امانت داده میشه. هر دانش آموزی هم توی کلاس برای خودش یک کمد شخصی داره که کتابها رو اونجا نگهداری می کنه.  در پایان سال هم کتابها رو صحیح و سالم بر می گردونند توی کمد برای بچه های سال بعد.

...

پیرمرد راننده در حالی که به یک اتوبوس قراضه اشاره می کرد گفت: تمام این شیشه ها رو دیروز بعد از بازی استقلال و پیروزی شکستند. وقتی داشتم مسافرا رو بر می گردوندم همه شیشه ها رو می شکستند، صندلی ها رو هم تکه تکه می کردند، تا اعتراض می کردم میله های وسط ماشین رو می کندند و تهدید به کتک می کردند، بماند که چند تا مینی بوس رو هم آتیش زدند! وقتی داشت این حرفها رو می زد دوربین داشت تصاویری از ده ها اتوبوس سوخته و تخریب شده رو نشون می داد که به ردیف کنار هم پارک شده بودند... "چه فضای سورئالسیتی زیبایی!"

این رو آنتونیوی عکاس بهمون گفت وقتی داشتیم توی یک ساندویچی کوچیک و کثیف توی میناب، غذا می خوردیم! و من به این نتیجه رسیدم که در کل، ما توی کشورمون از این فضاهای سورئالیستی زیاد داریم، اونقدر که دیگه حالمون بهم می خوره!

...

سفر حج عمره، وقتی رسیدیم عربستان، وارد هتل که شدیم، اولین چیزی که توجهمون رو جلب کرد یه کاغذ گنده بود روی دیوار چسبونده بودند و با خط زیبا و گل منگولی روش نوشته بودند : "دانشجوی عزیز! به خاطر داشته باشید که شما نماینده ملتی هستید با هفت هزار و پانصد سال سابقه فرهنگ و تمدن!" و جملات مشابه که روی در و دیوار و توی آسانسور ها زده بودند.

از اون شب، هر وقت یکی از بچه ها سوتی می داد، می گفیم اهه؟ بی فرهنگ! هفت هزار سال سابقه رو فراموش کردی؟ یکی دیگه هم در می اومد می گفت بی شعور! هفت هزار سال نه! هفت هزار و پونصد سال!

هی هموطن! تمدن از نظر تو یعنی چی؟  اون چهار تا ستون پوسیده توی شیراز؟ فرهنگ رو چی معنی می کنی؟ نمی دونم ... شاید درست نباشه اینطور مقایسه کنیم...

...

دیکشنری رو تحویل کتابدار دادم و کارتم رو گرفتم و زدم بیرون. دانشگاه هم کم کم داره شلوغ میشه ...

نظرات 39 + ارسال نظر
حسن بردال یکشنبه 15 آبان 1384 ساعت 07:19 ب.ظ http://loor.blogsky.com

دریغا و درد ...

من یکشنبه 15 آبان 1384 ساعت 09:42 ب.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

تمدن؟!!! جوک از خودت در وکردی؟!

دنیای برتر یکشنبه 15 آبان 1384 ساعت 11:15 ب.ظ http://donyaie-bartar.blogsky.com

سلام کامیرا جان اون قضیه اول دبیرستان فکر نکنم بودا چون ابنو منم یادمه فکر کنم راهنمایی بودیم یکم فلاش بک رو اشتباه دور زدی...راستی عزیزم من لینکم دیگه مال بلاگ اسکای اون لینکی که بهم دادی مال پرشین بلاگ ممنون میشم درستش کنی

مثلث دوشنبه 16 آبان 1384 ساعت 01:38 ق.ظ http://mosallas.bogsky.com

سلام
من تغییر کردم
شد همان دوتا ال
www.mosallas.blogsky.com
لطفا در لینکدانی خود هم درست کن
با تشکر

صبرا دوشنبه 16 آبان 1384 ساعت 09:42 ق.ظ

جالب تر اینکه اینجور بی فرهنگی ها از کسانی دیده می شه که ادعای فرهنگسازی دارن . یک تاملی توی رفتار بچه های به اصطلاح هنرمندمون بکنید . بیشتر کتابهای شخصی این افراد از کتابخونه ها تامین می شه . و دیگه هیچ وقت به جای اولش برنمی گرده . اون ها از کتاب های همدیگه هم نمی گذرن . شاید حدود ۲۰ جلد از کتابهای من دست کسایی باشه که حتا نمی شناسمشون . و یادم نمی آد . کسی چه می دونه ؟

امید دوشنبه 16 آبان 1384 ساعت 10:23 ق.ظ http://bandariha.blogsky.com

شما خیلی ارمانی فکر می کنید این مسایل در همه جای دنیا هست حالا کم یا زیاد بای

درد ما از همینه که تا حرفی می زنیم بهمون می گند آرمانی فکر می کنید! منظورتون رو نفهمیدم، میشه طرز تفکر صحیح رو به ما یاد بدید؟

[ بدون نام ] دوشنبه 16 آبان 1384 ساعت 10:28 ق.ظ http://bandarabbas.blogfa.com

تنها بالا بردن سطح فرهنگ می تونه به ما کمک کنه که لازمش سواد هست نظر شما راجع به بلاگ من چیست ایا کاری که می خواهم بکنم خوب است؟؟

من دوشنبه 16 آبان 1384 ساعت 01:10 ب.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

یه کم هم بیشتر از ۷۵۰۰ سال! فقر فرهنگی همه جا بیداد می کنه.. می خوای آستین بالا بزنی؟ باشه ما هم هستیم!

پیله دوشنبه 16 آبان 1384 ساعت 02:54 ب.ظ

ای که نوشتی یعنی چه؟؟

علیرضا آقاخانس دوشنبه 16 آبان 1384 ساعت 04:06 ب.ظ http://www.aghakhany.com

We are an Software Development & Programming Company Located in
Tehran . We are ready for doing your Programming Projects .
for more Detail please see and read this Blog :

WWW.UCE.Blogfa.COM

Public Relation Manager of UCE Co ,
Alireza Aghakhany
Tel & Fax : 021 66907719
Mobile : 0916 112 7630

مرجان دوشنبه 16 آبان 1384 ساعت 04:08 ب.ظ

کامیرا جان.اگه از چارتا ستون پوسیده تو شیراز بیشتر می دونستیم مطمئنا بافرهنگ تر بودیم.ای کاش همیشه درس(همه جا به نوبت)یادمون می موند تا دیگه از این زرنگ بازییا در نیاریم.هیچ وقت یادم نمیره اولین باری که رفتم سلف و کلی تو صف وایسادم تا غذای مزخرف دانشگاه رو بگیرم فکر کنم همه غذا گرفتن و خوردن بعد من.وقتی غذامو گرفتم همه ی دوستام مسخرم کردن.از این چیزا زیاد اتفاق میافته.

آقا معلم دوشنبه 16 آبان 1384 ساعت 11:26 ب.ظ http://www.mualem.blogfa.com

فرهنگ چیزی نیست که مثل عتیقه از زیر خاک و از ستون های قدیمی بیاریم بیرون...........فرهنگ ما اون چیزیه که ما الان داریم..........شاید تا یک سال دیگه یا یه نسل دیگه این فرهنگ عوض بشه و همه ی ما تغییر بکنیم..آن چنان که تو این چند سال کردیم..........اگه یک میلیارد سال هم سابقه ی تمدن داشته باشیم دال بر با فرهنگ بودن ما نیست و اگه یه کشور تازه به وجود آمده هم باشیم دلیل نمی شه که فرهنگ نداشته باشیم.............ما اینیم که هستیم.........پیش منم بیا

بندر خوبم سه‌شنبه 17 آبان 1384 ساعت 07:24 ق.ظ http://www.banderekhoobom.blogfa.com

سلام .
شاید حق با شما بشت کسی چه ادونت ؟
موفق ...

صبرا سه‌شنبه 17 آبان 1384 ساعت 01:05 ب.ظ

بروزم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 17 آبان 1384 ساعت 01:55 ب.ظ http://bandari.blogfa.com

اینجا هم خالی از لطف نیست

امید سه‌شنبه 17 آبان 1384 ساعت 01:56 ب.ظ http://bandariha.blogsky.com

کوچک تر از این حرفام که طرز .... بای

پیله سه‌شنبه 17 آبان 1384 ساعت 03:45 ب.ظ http://hami.blogfa.com

بروزم با حواشی جشنواره تئاتر

بپ گپو سه‌شنبه 17 آبان 1384 ساعت 09:06 ب.ظ http://www.bapgapuo.blogfa.com

سلام
باید فرهنگو لقمه گرفت گزاشت توی دهن اونایی که بویی ازش نبردن تا شاید بعضی از اونا تغییر کمی بکنن .
یا علی

زهرا چهارشنبه 18 آبان 1384 ساعت 07:42 ب.ظ http://zahra999.persianblog.com

هزار جور دلیل میتونم برات بیارم که این بی فرهنگی نیست بی شعوریه! اینو نه به این دلیل که اعصابم خرد میشه از دست این جور ادما میگم.قصدم توهین به اونا برای آروم کردن اعصابم نیست بلکه این فقط یه تعریفه.آره بی شعوری تعریف این سری از آدماست!

پیله چهارشنبه 18 آبان 1384 ساعت 09:55 ب.ظ

حالم به هم خورد از این جشنواره و رای داوران

پیله پنج‌شنبه 19 آبان 1384 ساعت 08:50 ب.ظ http://hami.blogfa.com

سلام عزیزم من حسابی در مورد جشنواره نوشتم خداییش این پسره بردال را که الکی جایزه گرفت را هم دیدم برای اولین بار بود روم نشد برم پهلوش بنودی ببینی همه دنبال این بودن که بدونن پیله کیه موسی بندری - ارمات - نامی اکسیر - کیکاووسی - رضوانی- هم بودند بیمعرفتا اگه میدونستم منم دوربین میبردم همه میگفتن به یکی شک دارن ولی خداییش حالا بفهمنم که من کیم چی گیرشون میاد البته تا حالا که کسی نفهمیده بابا منم یکی از بچه های شعرم اما تئاتر رو هم دوست دارم وقتی دوستان وبلاگ نویس را دیدم خوشحال شدم رضوانی و بردال و خانم نامی را اولین بار ریدم اما ان برداشتی که تو ذهنم از اونها داشتم خیلی تفاوت داشت بهر حال هر چند موفق نشدم باهاشون صحبت کنم اماد بازم خوش-حال م

مسافر جمعه 20 آبان 1384 ساعت 12:07 ق.ظ http://mosafereaseman.mihanblog.com

سلام.
خیلی جالب ومتین می نویسی.
بازهم سر می زنم. موفق باشی.

عبدالحسین رضوانی جمعه 20 آبان 1384 ساعت 10:12 ق.ظ http://mahdisma.blogsky.com

آیییییییییییییییییی

سیاورشن جمعه 20 آبان 1384 ساعت 06:58 ب.ظ http://www.siavarshan.blogsky.com

سلام کامیرا ...در باره نشریات استان چیزی نوشته ای ؟...به بقیه دوستان هم بگو تا مطالبشان را تا اخر هفته اینده اماده کنند...ممنون

بپ گپو جمعه 20 آبان 1384 ساعت 11:27 ب.ظ http://www.bapgapuo.blogfa.com

بروزم

اکسیر شنبه 21 آبان 1384 ساعت 01:35 ب.ظ

سلام عزیزم میتونی ایمیل بزنی یا اگه خیلی واجبه با تلفن همراهم تماس بگیری ضمنن من همیشه دفتر نشریه هستم موفق باشی

نادیا شنبه 21 آبان 1384 ساعت 04:17 ب.ظ http://nadia1369.persianblog.com

تغییر قالبت مبارک:دی

مبلغ الحقائق شنبه 21 آبان 1384 ساعت 06:32 ب.ظ

به جای این کارا یک کم فرهنگ شهرتونو بالا ببرین

امید یکشنبه 22 آبان 1384 ساعت 09:07 ق.ظ http://bandariha.blogsky.com

گزارش با عکس

نادیا یکشنبه 22 آبان 1384 ساعت 02:54 ب.ظ http://nadia1369.persianblog.com

قالب نوت مبارک

پروین یکشنبه 22 آبان 1384 ساعت 08:08 ب.ظ http://mati9949.persianblog.com

سلام کامیرا..خیلی وقت بود وبلاگتو ندیده بودم ..چه کردی...خیلی ظاهرش خوب شده..مطالبت هم مثل همیشه اثر گذار و جالبه...همیشه موفق باشی..

آقا معلم یکشنبه 22 آبان 1384 ساعت 11:18 ب.ظ http://www.mualem.blogfa.com

بیا وبلاگ من تو زنگ انشا ی کلاس من شرکت کن و نمره بگیر! شوخی نمی کنم

محسن دوشنبه 23 آبان 1384 ساعت 10:48 ق.ظ http://geno.blogsky.com

دورد بر شما از ماست که بر ماست

تنها دوشنبه 23 آبان 1384 ساعت 07:07 ب.ظ http://khod.blogfa.com

سلام انسان
مثل همیشه محکم می نویسی و مقتدر نگارش می کنی..امیدوارم موفق باشی در مورد مطلبت فعلا نظر نمی دم تا بعد وقت کردی هنگامی که به روز شدم سری بزن این بار می خوام متفاوت بنویسم

علی (جوان آریایی) دوشنبه 23 آبان 1384 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.shabgard22.blogfa.com

سلام کامیرا جان ...
ممنونم که به وبلاگن من سر زدی ...
من بوشهری هستم و برای مدتی همراه با چند تن از دوستان ایرانی و آلمانی خود برای عکاسی به شهر زیبای بندر عباس آمدیدم ...
گالری عکس های من نیر حاوی تصاویری از آن سفر است ...http://www.foto.ir/Members/Profile.aspx?ID=912/
در ضمن وبلاگ من به روز شد ../ سبز باشید -- سپاس

صبرا سه‌شنبه 24 آبان 1384 ساعت 11:19 ق.ظ

ببین من که اینقدر کم بروز می شم دفعه دومه دارم برات کامنت می زارم که بروزم .
تو دیگه روی منو کم کردی ....

[ بدون نام ] سه‌شنبه 24 آبان 1384 ساعت 02:50 ب.ظ http://bandarabbas.blogfa.com

نظر شما راجع به ترک تحصیل چیست؟؟

نخورشیدخانوم سه‌شنبه 24 آبان 1384 ساعت 03:19 ب.ظ http://nakhorshidkhanoom.blogsky.com

صدایی در آسمان پیچید .....دخترکی متولد شد .....معصوم و پاک .....فقط می گریید ....شاید میدانست آدم ها گاهی تاب دیدن مهتاب را ندارند .....ضعیفه میخوانندش .....
دخترک را به سخره میگیرند .....
آهای آدم های خالی از احساسی که مرا از ترس بالیدن .....
ضعیفه میخوانید ..... خود از هر منی ..... ضعیف ترید !
دهان ها را ببندید .....بانویی از جنس مهر آمده است .....

امید سه‌شنبه 24 آبان 1384 ساعت 08:50 ب.ظ http://bandariha.blogsky.com

حالا می تونی عکس ها رو ببینی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد