شخصی در یک دشت وسیع راه می رفت. از دور شبح کسی را دید که با سرعت به سمت او می آید. صبر کرد تا آن شبح به او رسید. شخص آن شبح را از نزدیک دید و فهمید که آن شبح، یکی از فرشتگان خداوند است که در یک دستش یک سطل آب و در دست دیگرش یک مشعل آتش است و با عصبانیت و گریه و زاری، با عجله به سمتی می رود.
شخص از او پرسید: ای فرشته! این چه حال و روزی است که تو داری؟ این سطل آب و مشعل آتش که در دستان تو است برای چه کاری است؟
فرشته گفت: ای انسان! من از کار تو سخت در شگفتم! با این سطل آب می خواهم آتش جهنم را خاموش کنم و با این مشعل آتش هم می خواهم بهشت را به آتش بکشم، تا ببینم آن موقع که نه بهشتی است و نه جهنمی، باز هم کسی هست که خدا را دوست داشته باشد؟
"پائولو کوئیلو"
.....................................................................
بندرعباس سیتی مدتی است از صحنه وبلاگ نویسی کنار کشیده است، می دانم. تقصیر نویسنده اش است! چون سرش خیلی شلوغ است. تغییراتی در آن مشاهده می شود، مثلا اینکه لحن وبلاگ را از عامیانه به رسمی و کتابی تغییر دادم، و قصد تغییر در محتوای آن را نیز دارم. قبلا از همه چیز و همه کس می نوشتم اما حالا می خواهم کمی وارد حوزه خودم یعنی ترجمه، و بعد از آن هم موسیقی بشوم. از این به بعد، همچنان همان حرفهای همیشگی را خواهم زد، اما مطالب جدیدی هم به آن اضافه خواهم کرد. مثلا داستان های کوتاه و ترجمه هایی که خودم انجام می دهم، و بدین ترتیب وارد حوزه ادبیات "هم" می شویم! و حرفهایی از جنس آهنگ و ریتم و ساز و ...
درود
با تمام احترامی که به واگویه های کوییلو قائلم باید بگویم خیلی پیش از او در ادبیات کلاسیک ما این داستانک ناب آمده .
حیفم آمد بهره ببرم ونگویم .
من وب شما را به هر شکلی باشد دوست دارم
ممنون. همیشه بازدید کنندگان اطلاعات یک وبلاگ نویس را بالا می برند.
باز هم به خدا نیاز دارم..
برای اینکه بی عرضگی هایم را بگذارم روی اینکه: خدا نخواست!
یا وقتی به آخر خط می رسم صدایش کنم. وقتی خوشم بگویم چشم دیدنم را نداشت. و وقتی ناخوشم بگویم از زجر دادن بنده اش لذت می برد!
حالا حالاها با خدای شما کار داریم..
نوشته ی اولی خیلی خیلی جالبه واقعا اگه اینجری بشه کسی هست.....انشاالله دوباره بندرعباس سیتی راه بیفته
سلام ...خیلی خوشحالوم ...کربونت کدت....
واقعاْ خوشحالم کردی کامیرا..
بی صبرانه منتظرم.
اون قسمت موسیقی رو هستم اساسی ....
فقط یه سوال ...
مثه اینکه این لینک ما گمشده ...
شما احیانا ندیدیش
(علامت سوال)
کد لینک دست سیاورشن هست. بهش گفتم که لینک شما رو هم اضافه کنه.
سلام
چطوری بچه ی بندر
بیا روستای ما را ببین
بای
تو هر طوری بنویسی عزیزی . اصلا توا ف...
از راه دور توا به چوک مردم اغفال بکنی؟
hi kamira
good luck kamira I,m on your side all the way,good on U your mate banderi,take care.
سلام
شما که به کلبه فقیران سر نمیزنی! ولی من میهمان خانهات خواهم شد تا ببینم چگونه آذینش میبندی ...سربلند باشی.
سلام دوست عزیز منتظریم
سلام دوست خوب من
معبد عشق در وجود ماست نیازی به ساختن این معبد در وجود مون نیست مدتهاست که این معبد
رافراموش کرده ایم وتنها کار ی که لازم است انجام دهیم این است که دوباره به دلهای خود برگردیم .
نوع کنونی زندگی اجتماعی باعث شده که کیلومترها از دل خود فاصله بگیریم ...................
دوست خوبم اگر دوست داشته باشی با شخصیت مورد نظرم بیشتر آشنا بشوی می توانی به این سایت مراجعه کنی ودر آنجا ثبت نام رایگان داشته باشی www.shafaa.com
سلام برای شاعر بزرگوار بسیار متاسف شدیم که چرا خودکشی کرد؟ محفوظ باشید
ممنون .پس لینک ما رو هم سیاورشن برات حذف کرده بود نه؟
لینک شما رو کسی حذف نکرده. با سیاورشن تماس بگیرید.
سلام دوست عزیز.
خیلی خوشحالم که با یک هم استانیه خوش ذوق آشنا شدم.
وبت زیباست و قلم توانایی داری.
امیدوارم خدا در دلهای ما بدون ترس از جهنم و شوق بهشت وجود داشته باشه....
موفق باشی و برقرار
سلام عزیز این دادگاه مرا متهم.....تو آیا؟یا علی
منتظریم
Salam Vaghean Webloge GHashangi DariN Kheily Bahale Man Ke KHosham Oomad
omid Varam moafagh BashiN o WeblogetooN Har Rooz Khob o Khob Beshe Be Manam sar Bezani Khoshhal MishaM khoDaFeSs.....
سلام دوست عزیز
اول از همه از شما تشکر می کنم که به نظر من جواب دادید .
اما دوست عزیز من نظر شما رو تو چند تا وبلاگ دیدم که خیلی خیلی نظر تندی دادید.
در حالی که اونا شاید به تشویق شما تا انتقاد شما بیشتر احتیاج دارن.
بعدم اگه انتقاد دوستانه باشه خیلی بهتره.
بعدم بگم که شما دوست من هستید و واقعا شمارو به چشم یک استاد می بینم
امید وارم موفق باشی.
به امید دیدار.
چشم حتما از این به بعد با دقت بیشتری نظر می دم. و ممنون از یاد آوری این نکته دوست عزیز.
سلام هرمزگانی عزیز
وبلاگ بستک(جهانگیریه امروز) به روز شد.
از وبلاگ بستک (جهانگیریه امروز) دیدن فرمایید و نظرات خود را اعلام فرمایید.
ما به این اعتقاد داریم که:
نظرات شما راهگشای ماست.
یه روز بهم گفت: «میخوام باهات دوست باشم؛ آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام». بهش لبخند زدم
و گفتم: «آره میدونم. فکر خوبیه.من هم خیلی
تنهام». یه روز دیگه بهم گفت: «میخوام تا ابد
باهات بمونم؛ آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام».
بهش لبخند زدم و گفتم: «آره میدونم. فکر خوبیه.من
هم خیلی تنهام». یه روز دیگه گفت: «میخوام برم یه
جای دور، جایی که هیچ مزاحمی نباشه. بعد که همه
چیز روبراه شد تو هم بیا. آخه میدونی؟ من اینجا
خیلی تنهام». بهش لبخند زدم و گفتم: «آره میدونم.
فکر خوبیه. من هم خیلی تنهام». یه روز تو نامهش
نوشت: «من اینجا یه دوست پیدا کردم. آخه میدونی؟
من اینجا خیلی تنهام». براش یه لبخند کشیدم و
زیرش نوشتم: «آره میدونم. فکر خوبیه.من هم خیلی
تنهام». یه روز یه نامه نوشت و توش نوشت: «من
قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی کنم. آخه
میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام». براش یه لبخند
کشیدم و زیرش نوشتم: «آره میدونم. فکر خوبیه.
من هم خیلی تنهام».
حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی
خوشحالم و چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه اینه که
نمی دونه من هنوز هم خیلی تنهام